سيد عليرضا موسويسيد عليرضا موسوي، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

سيد عليرضا موسوي

باران بهاری.....

بگذار باران ببوسدت بگذار چك‌چك به سرت بزند با قطره‌های نقره‌ای بگذار برایت لالایی بخواند باران استخری راكد می‌سازد در پیاده‌رو استخری جاری در جوی باران شب، روی سقف مان ترانه‌ای كوچك و خواب‌آور می‌نوازد من باران را دوست دارم...... سرخوش از مدرسه بیرون می‌زنند بچه‌ها گرم پراكندن آوازهای لطیف در هوای وِلرم فروردین چه شاد است فضای ساكت كوچه سكوتی تكه‌تكه شده از خندۀ اسكناس‌های نو در مسیر عصر از بین گل‌های باغ عبور می‌كنم و در راه می‌گذارم اشك غمناكم را روی تنها تپۀ روستا، گورستان مثل زمینی كشت‌شده...
6 ارديبهشت 1393

بوی بهار...

با سلام. دوستای خوبم از چند روز پیش که صبح ها با سید کوچولو و بابایی بلند می شیم بریم سرکارمون( من و بابایی اداره و سیدعلیرضا مهدکودک) بوی بهار و کاملا احساس می کنم. چرا؟؟؟ چون خونه ما سینه کوهه و بارش نم نم بارون و مه صبحگاهی به عینه مشهود. واقعا لذت بخشه... کاش برای همه این حس ایجاد بشه... خوشحالم که بهار میاد و دیگه از مریضی و سرماخوردگی بچه خبری نیست.... خدایا شکرت... پسر عزیزم امیدوارم سال 93، سال خوبی برای همه باشه، انشاألله.... ...
30 بهمن 1392

مطلب و تصاویر همینجوری....

مروری بر خاطرات گذشته پسر عزیزم... سیدعلیرضا در حال مطالعه کتاب با عروسکش... سیدعلیرضا پس از استحمام... سیدعلیرضا با عینک آفتابی... سید علیرضای ناز... سیدعلیرضا توی 4 ماهگی... اولین نشستن های سیدعلیرضا... اولین سیزده بدر سیدعلیرضا فروردی 90... از آثار هنری پسر خاله سیدعلیرضا... این تصاویر ادامه دارد....... پسر عزیزم خیلی دوست داریم.... ...
25 دی 1392

بازگشت به گذشته...

با سلام. فروردین ماه پای سیدعلیرضا بخاطر شیطنتی که داشت شکست و این تصویری از همون لحظات سخت من و آقای پسره که امیدوارم هرگز همچین شرایطی برای هیچ مادر و فرزندی پیش نیاد... پسرم از خدا می‌خوام هیچوقت شاهد بیماری و ناراحتی تو عزیزم نباشم؛؛آمین یا رب العالمین... ...
11 آذر 1392

عاشورای حسین....

عاشورا يعنی قطرات اشكی كه حسين برای فردای اهل‌بيت خويش ريخت، عاشورا يعنی جمع كردن خارهای بيابان در شب تاريك، يعنی سيراب كردن كودك شيرخواره با سرانگشتان پيكانی تيز،عاشورا يعنی ضجه‌های كودكانی غريب درصحرايی سوزان،يعنی فرو رفتن خارهای بيابان در پاهای كودكانه‌ای كه به دنبال عشق ندای لبيك سرداده بودند، يعنی اوج مردانگی و ايستادگی، يعنی تجسم تمام غيرت‌هايی كه در چشم‌های نجيب عباس سو سو ميزد،عاشورا يعنی دلدادگی به سرچشمه پاكی‌ها، عاشورا يعنی صدای گريه‌هايی كه از سر تشنگی در گلو خفه می‌شد، يعنی پر كردن مشك آب در عين عطش، يعنی پرپر شدن و دم بر نياوردن، يعنی به آسمان پرتاب كردن خون گلوی شش ماهه‌ای كه ا...
20 آبان 1392

عکسای سید علیرضا

سلام. امروز دو تا از عکسای سیدعلیرضا رو که عمه مهربونش ازش گرفته و بهم ایمیل کرده رو تو وبلاگش قرار می دم. چون سیستمم ویروسیه نمیتونم دوربین رو بهش وصل کنم ولی در اسرع وقت عکسایی خوجل از سید نازم رو تو وبلاگش میذارم. به مناسبت عید غدیر مزاحمتون می شم... عکس پایینی رو روز جمعه عمه جوون علی(عمه رقیه) ازش گرفته...دستش درد نکنه پسر نازم دوست داریم... ...
29 مهر 1392

معجزه آیت الکرسی....

باید مادر باشی تا معنای معجزه را با تمام وجود حس کنی و به آن ایمان بیاوری. زیادند از این دست معجزات که هر روز از حس حضورشان در اطراف خودت و فرزندت به شگفت می آیی. معجزه اولین حس شیرین مادری، لحظه ای که می شنوی خداوند فرشته ای را در بطنت قرار داده و لیاقت مادر شدن عطایت کرده است. به ثانیه نمی کشد که حس مادری در تمام رگ و پوستت تزریق می شود و قلبت عطوفت را در تمام وجودت پمپاژ می کند. معجزه رشد و حرکت و تولد دردانه ات هم که دیگر وصف ناپذیر است. معجزه تغذیه پاره وجودت از شیره جانت و باز هم حس شیرین مادر بودن و زن بودن. معجزه تلاش خستگی ناپذیر کودک کوچکت برای استفاده از دستان و پاهایش. هیچگاه فراموش نمی کنم که چطور تماشاگر تلاش بی پای...
28 مهر 1392

تبریک عید سعید قربان......

بر پیکر عالم وجود جان آمد صد شکر که امتحان به پایان آمد از لطف خداوند خلیل الرحمن یک عید بزرگ به نام قربان آمد . . . عید قربان، عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى‏اش؛ جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان‏گاه‏ها مى‏کردند. عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است. عید قربان، نقطه عطف آزادى است در تاریخ اسارت‏ها و بردگى‏هایى که بر انسان تحمیل شده بود. عید قربان، سرآغاز حکومت توحید است و تولد ایمان و مرگ تردید. عید قربان، عید تسلیم است و تعظیم شعایر الهى. از «این حیوانات که قربانى مى‏کنید، نه گوشت و خونشان، که تقواى شما به خدا مى‏رسد». قربا...
25 مهر 1392

دعا برای شفای یه کودک

سلام دوستای خوبم. دیروز یه خبر بد شنیدم که انگار دنیا رو سرم خراب شد. برادرزاده یکی از همکارام که 4 سالشه دنبال پدرش رفته به پشت بوم و از اون ارتفاع افتاده پایین و بعد از عمل جراحی مغزش، رفته کما.   خواهشا برای به هوش اومدن این کودک بی گناه و شاد کردن دل پدر و مادرش ختم صلوات به نیت 5 تن آل عباءبگیرید و تقدیم کنید به فاطمه زهرا(س)... دعا کنید با خبرای خوش از این کوچولو بیام... لطفا این پست رو به دوستانتون بفرستید... ...
18 مهر 1392