سيد عليرضا موسويسيد عليرضا موسوي، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

سيد عليرضا موسوي

روز عید سادات...

تا شد به روی دست نبی(ص) مرتضی(ع) بلند شد رايت جلال خدا برملا بلند بشنيد چون كه نغمه «يا ايهاالرسول» گرديد منبری همه از پشته‌ها بلند مرآت پاك لم‌يزلی، آيت جلی شد بر سرير دست حبيب خدا بلند آيين پاك ختم رسل ناتمام بود گر بر نمی‌شد آن مه برج ولا بلند هنگامه شد به كوری چشمان دشمنان شد بانگ مرحبا ز همه سوی بلند خورشيد دين، سپهر يقين، ختم مرسلين شد زين سبب ميان همه انبيا بلند تا شد به عرش دست نبی ماه عارضش شد اين ندا ز بارگه كبريا بلند تكميل شد شريعت پاك محمدی چونان كه گشت دين خدا را لوا بلند ای مظهر صفات خداوند لايزال وی از تو آسمان ولايت به پا بلند هرجا كه بود پيكر هر ناتوان به خاك ...
9 آبان 1391

تکمیل شدن حرف زدن سید‌علیرضا

سلام. آقا سید‌علیرضا داره واژه‌های کلماتش رو گسترش می‌ده و الآن الفاظی مثل: درس «دیس»، پتو «پاتو»، پول، جیب و چندتا کلمه که تو ذهنم نیست. خیلی خوشحالم که هر روز شاهد رشد و تکامل پسر خوبم هستم. عزیزم دوست داریم.... ...
8 آبان 1391

تولد مامی سید علیرضا....

سلام. امروز 29 مهر‌ماه سالروز تولد من یعنی مامی سید علیرضا موسوی هست.... از دیشب تا حالا خواهرای خوبم برام تبریک این روز و فرستادند و از همین‌جا ازشون تشکر میکنم. آقای شوهر یعنی بابای سید علیرضا تا الآن که تبریک خشک و خالی هم نگفته چه برسه به دادن کادو ... راستی عمه جوش علیرضا«عمه رقیه جونش» پریروز عکس پروفایل سید علیرضا رو که قبلا لطف کرده و به عکس پرینت ارسال کرده بود به شکل شاسی به برادرزاده‌اش هدیه داد. عمه جونیش من و آقا سید علیرضا و بابائی ازت تشکر می‌کنیم و انشاءالله عروسیت عوضش و سوبل در می‌یایم. یه راستی دیگه.... عمه ماچ دماغ علیرضا کارشناسی ارشد در اومده دانشگاه قزوین، ر...
8 آبان 1391

ياد ايام...

سلام. امروز به ياد اولينروزهاي تولد سيد عليرضا، عكس‌هايی از اون ايام، رو سايتش می‌فرستم. واسه مراجعه بعدس تصاوير ديگه‌ای الصاق می‌كنم... پسرم من و بابايی خيلي دوست داريم.........             ...
3 مهر 1391

جشن تولد دو سالگی سید علیرضا موسوی...

سلام. با عرض پوزش از تأخیر یک و نیم ماهه؛ امروز چند تا عکس از جشن تولد دو سالگی آقا سید علیرضا رو برای دوستاش قرار میدم... پسر عزیزم همه دوست دارن چه خونواده باباجون و چه خونواده مامان جون، برای هر دو خانواده نور‌چشمی عزیزم... از طرف همشون صورت ماهتو می‌بوسم... این هم از عکسای تولد... این عکس کیک تولد آقا سید علیرضاست... این هم آقا سید علیرضا در انتظار فوت کردن شمع تولدش... آقا سید کوچولوی ما در حال فوت کردن شمع تولدش... تو این صحنه هم آقا سید با کمک لالاجون«خاله بزرگش» که عاشقشه در حال بریدن کیک تولد هستن... پسرم؛ امیدوارم زیر سایه خداوند باری&...
25 شهريور 1391

سلام...

سلام، فرا رسیدن ایام شهادت امیر‌المؤمنین علی(ع) و شب‌های قدر را به همه شیعیان تبریک عرض می‌کنم. روز 14 ماه مبارک رمضان از طرف اداره مامن سید علیرضا مراسم ضیافتی بود که یک تعداد از عکس‌های آقا سید رو تو وبلاگش قرار می‌دم. در ضمن عکسای تولد آقای پسر رو انشاءالله بعد ماه مبارک ارسال می‌کنم. در این شب‌های عزیز از همه عزیزان التماس دعا دارم. دست دعا برداریم برای فرج در ظهور آقا امام زمان، شفای همه مریض‌ها، گشایش در کارها، دور شدن فتنه دشمنان از مردم ایران، توفیق کسب روز حلال و هزاران هزار دعای دیگر... همچنین تو این روزهای و شب‌ها برای عزیزانم؛ خانواده خودم و همسرم آرزوی سلا...
18 مرداد 1391

دومین سالگرد تولد سید علیرضا...

سلام. از بابت تأخیری که داشتم عذرخواهی می‌کنم. بی‌نهایت دغدغه کاریم تو اداره زیاده و فرصت به روز کردن برام محدود. باز هم عذر می‌خوام. در هر صورت؛ فردا دومین سالروز تولد «سید علیرضا موسوی» است . آقا سید دو سال پیش در روزی همچون فردا چشم‌های زیباش رو به این دنیا باز کرد و به زندگی من و بابائی شیرینی بخشید و این لذت روز به روز بیشتر می‌شه. پسر ناز ما؛ روز سه‌شنبه 89/4/29، مصادف با 8 شعبان1431، 19 ژوئیه 2010، با وزن 3 کیلو 800 گرم در بیمارستان ارتش زنجان، توسط خانم دکتر مردی به دنیا اومد. خدا رو صد هزار مرتبه شکر، در دوزان نوزادی هیچ اذیتی نداشت و الآن که وارد سه سالگی شده به غیر از...
28 تير 1391

به مناسبت روز مادر...

عاقبت در یک شب از شب‌های دور، کودک من پا به دنیا می‌نهد، آن زمان بر من خدای مهربان، نام شور انگیز مادر می‌نهد،  آن زمان طفل قشنگم بی‌خیال، در میان بسترش خوابیده است، بوی او چون عطر پاک یاس‌ها، در مشام جان من پیچیده است،  آن زمان دیگر وجودم مو به مو، بسته با هستی طفلم می‌شود، آن زمان در هر رگ من جای خون، مهر او در تار و پودم می‌شود،  می‌فشارم پیکرش را در برم، گویمش چشمان خود را باز کن، همچو عشق پاک من جاوید باش، در کنارم زندگی‌ آغاز کن، می‌گشاید نور چشمم دیدگان، بوسه‌‌‌ها از مهر بر رویش میزنم، گویمش آهسته‌؛ ای طفل عزیز، می‌پرستم من ترا مادر منم ... ...
18 ارديبهشت 1391