سيد عليرضا موسويسيد عليرضا موسوي، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

سيد عليرضا موسوي

يادم رفت بگم..........

سلام. بعد ارسال مطلب قبلي يادم افتاد بگم كه عليرضا جان از يك هفته قبل داره تلاش مي كنه بلند بشه وايسه.   حالا از هر چي كه شده آويزون ميشه    ... يقه لباس بابا يا موهاي مامان. پسرم موفق باشي...        ...
24 فروردين 1390

نصیحت زرتشت به پسرش..........

سلام. این مطلب رو یکی از دوستان برام ارسال کرده بود و من هم بهتر دیدم پسر گلم علیرضا جان هم یک روز این مطالب رو بخونه و بهش عمل کنه انشاالله . .   آنچه را گذشته است فراموش كن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر قبل از جواب دادن فكر كن هیچكس را تمسخر مكن نه به راست و نه به دروغ قسم مخور خود برای خود، زن انتخاب كن   به شرر و دشمنی كسی راضی مشو   تا حدی كه می‌توانی، از مال خود داد و دهش نما كسی را فریب مده تا دردمند نش...
24 فروردين 1390

پسرم این مطالب رو ملکه ذهنت کن..........

پیرمرد به من نگاه کرد و پرسید چند تا دوست داری؟ گفتم چرا بگم ده یا بیست تا ... جواب دادم فقط چند تایی. پیرمرد آهسته و به سختی برخاست و در حالیکه سرش راتکان می داد گفت: تو آدم خوشبختی هستی که این همه دوست داری ولی در مورد آنچه که می گویی خوب فکر کن خیلی چیزها هست که تو نمی دونی دوست، فقط اون کسی نیست که توبهش سلام می کنی دوست دستی است که تو را از تاریکی و ناامیدی بیرون می کشد درست وقتي دیگرانی که تو آنها را دوست می نامی سعی دارند تو را به درون نااميدي و ...
23 فروردين 1390

من عليرضاهشت و نيم ماهه

سلام و صبح بخير. عليرضا فندق مامان، كلوچه بابا، كم كم داره به اولين سال گشت زندگيش كه ۲۹ تير پارسال رقم خورد نزديك ميشه. سال قبل براي ديدنش داشتيم لحظه شماري مي كرديم و امسال با شيرين كاري هايي كه مي كنه زندگيمون روز به روز داره خوشمزه تر ميشه. عزيزم خيلي دوست داريم......... پسرم هر روز كه مي گذره وابستگيش به مامان بيشتر ميشه و وقتي مي خوام ببرم خونه مادرم تا برم سر كار كمي بي تابي ميكنه كه دلم و خيلي ميشكنه اميدوارم اين روزاي سخت زود تموم بشه و هر دو راحت بشيم ما رو از دعاهاتون محروم نكنيد يا علي..............................   ...
18 فروردين 1390